ستارههای دوبلاژ راوی افسانههای یزد
تاریخ انتشار: ۱۵ اسفند ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۸۹۰۶۳۵
دهقان پیش از این مستندهای اوسیا، روز بیستوهفتم، بوی گردو،التیام وبیگدار را ساخته و اکران این مستند بهانهای برای گفتوگو با این کارگردان میشود که در ادامه از نظر میگذرانید.
چه انگیزهای شما را به سمت ساخت ایساتیس سوق داد؟
امسال بیستمین سالی است که در عرصه فیلمسازی فعالیت میکنم و اوایل کارم بیشتر فیلمهای داستانی میساختم و پس از آن فیلم مستند هم به آن اضافه شدو تمرکزم در۱۵سال اخیر بیشتر روی سینمای مستند بودهاست.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
با توجه به اینکه خودتان تصمیم به ساخت این مستند گرفتید از چه سالی شروع کردید و چه زمانی به پایان رسید؟
شروع اولیه کار از سال ۹۱ بود اما از اواخر ۹۲ تا ۹۵ درگیر دوکار دیگر شدم. از اواخر سال ۹۵ تحقیقاتم را شروع کردم که در کجا میتوانیم فیلمبرداری کنیم و روایت مستند به چه شکلی باشد. بین ساخت ایساتیس دو مستند دیگر ساختم؛ یکی از این مستندها اوسیا با موضوع مرثیهای بر قنات زارچ ــ طولانیترین قنات ایران ــ بود که داخل آن فاضلاب بیمارستانی میریختند و خوشبختانه ساخت این مستند موجب شد این جریان متوقف و تمام مسیرهای قنات پاکسازی شود. پس از آن بهدلیل ثبت جهانی شهر یزد، «ایساتیس» را شروع کردم که روند پیشتولید، پژوهش تا اتمام کار چهار سال طول کشید. تصمیم گرفتم داستانی که میخواستم در ایران روایت کنم را به شهر یزد بیاورم و به نظرم یزد میتواند نمادی از ایران کوچک باشد و تمام این عناصر چهارگانه را میتوانیم در یزد ببینیم؛ چون یزد شهر قناتها، بادگیرها و خاک به دلیل بافت خشتی گِلی و آتش به دلیل حضور زرتشتیان و استفاده از این عنصر در صنعت گسترده است.
ایده سخنگو بودن عناصر چهارگانه از کجا نشأت میگیرد؟
نمیدانم از کجا شروع شد، اما از سال ۹۱ که ایده اولیهاش در ذهنم شکل گرفت، همیشه دوست داشتم مستندی جهانشمول را درباره تاریخ و فرهنگ ایران کار کنم که برای تمام مردم دنیا قابل درک باشد. بعضی دوستان معتقد بودند این نوع مستندها نیازی به نریتور(گوینده گفتار متن) ندارد، اما چون هدفم معرفی فرهنگ، آیین و میراث ایران بود و پخش بینالمللی این کار هم برایم اولویت داشت، این نریشنها را برای مخاطبانی که آشنایی با فرهنگ ایران ندارند، اضافه کردم. بنابراین، مخاطبان غیرایرانی نیاز به پسزمینهای دارند تا بدانند هر یک از این عناصر چهارگانه در تعامل با انسان و شهر، چگونه نقش خود را ایفا میکنند.
نسبت عناصر چهارگانه با آیینها و مذاهب مختلفی که در فیلم آمده و علت آوردن این آیینها در فیلم چیست؟
ما میراث ملموس و ناملموس، معماری، تاریخ، فرهنگ، شغل و محیطزیست یک اقلیم را روایت میکنیم. وقتی میخواهیم داستان چهار عنصر را در مدت زمان ۷۵دقیقه فیلم تصویر کنیم، باید گزیدهای از تمام رویدادهایی باشد که با یکدیگر میتواند پیوند تاریخی و فرهنگی برقرار کند. بنابراین، سراغ جزئیات ریز نمیتوانیم برویم و باید درحد گفتن مسائل کلی باشد که در نهایت به پیرنگ و مفهوم واحدی برسد.به عنوان مثال، آنچه از دیدگاه یونسکو موجب ثبت جهانی شهر یزد شده، فقط معماری و تاریخ این شهر نیست، بلکه فرهنگها، سنتها و آداب و رسوم، باورها، آیینها ومذاهب دراین قضیه نقش دارد. برایم مهم بود چطور در بدترین نقطه جغرافیایی ایران در دل کویر که آب نیست و آدمها برای دسترسی بهتر قناتها و برای تحمل این گرمای کویری، بادگیرها را احداث کردند، شهری خشت و گِلی به وجود آمده که هنوز پابرجاست. بنابراین، به نظرم پشت تمام این تلاشها نوعی آیین، فرهنگ وهمزیستی مسالمتآمیز میان ادیان وجودداشته است.این نشان میدهد باوجود تضاد دیدگاهها و مشقتهای محیط زیست و جغرافیایی، اهالی شهر توانستند این شهر را پویا و زنده نگهدارند.
برای فیلمبرداری مکانهای سنتی یزد مثل خانههای سنتی که با توجه به صنعتی شدن شهرها چهره آنها دستخوش تغییر شده، با چه چالشهایی روبهرو بودید؟
درست است که شیوه و سبک معماری بازار یزد شبیه بازارهای سنتی شهرهای تاریخی ایران است، اما مغازهها، درها، کولرها و عناصر جدید زندگی شهری به این ساختار اضافه شده بود و هماهنگی سنتی این فضا را از بین برده بود. برای آخرین سکانسی که بچهها روی پشتبام بازی میکنند و خانمها زیریک بادگیر درخانه نشستند، فکر نمیکردیم با چالش خاصی روبهرو باشیم و این لوکیشن را برای روز آخر گذاشتیم، اما۱۷روز درگیر پیداکردن یک خانه سنتی شدیم. من به خانهای احتیاج داشتم که عناصر زندگی مدرن در آن نباشد و پنجرههایش سنتی و ارسی و بادگیر داشته باشد، اما خانهای به این شکل نبود و عناصر زندگی مدرن را داشتند. بههمیندلیل، همین تکمنزل موجود در فیلم، ترکیبی از چهار منزل در نقاط مختلف شهر است؛ یعنی تالار، پشتبام و پلان داخلی آن هرکدام یکجاست تا تبدیل به همین عمارتی شد که در فیلم میبینیم.
چقدر به مستند «باد صبا»و دیگر مستندهایی که به این سبک بیانی نزدیک هستند، برای ساخت «ایساتیس» توجه داشتید؟
بهدلیل اینکه با سبک بیانی ایساتیس بهشدت کم کار کردیم وشاخصترین مستند ایرانی با این حالوهوا باد صبای آلبرت لاموریس است. ارجاع دوستانی که فیلم را دیدند، به آن سمت میرود. من در این مستند داستان چهار عنصر را روایت میکنم، اما باد صبا تکعنصر (روایت باد) است. علاوهبراین، من تنها ماجرای شهر ایساتیس را روایت میکنم، اما باد صبا در چند شهر اتفاق میافتد. تا جایی که امکان داشت، تلاش کردم داستان و روایت خودم را داشته باشم، اما طبیعی است که ذهن تماشاگر به سمت مستند باد صبا برود، چون بخشی از شکل روایت فیلم از دیدگاه باد گفته میشود. البته من باد صبا را دوست دارم و به نظرم از آثار شاخص سینمای مستند ایران است.
شمادرمستندهای مختلف مانند بیگداروایساتیس توجه خاصی به موضوع بحران آب داشتید. این دغدغه از کجا سرچشمه میگیرد؟
من بزرگشده کویرم و۱۷سال(یزد) زندگی کردم و برای من ومردم شهرم که دسترسی به آب که باحفر قنات بهدستمیآید، گوهری گرانبها محسوب میشود. وقتی میبینیم آبی که جرعهبهجرعه آن با مشقت از دل زمین بیرون میآید و تصفیه میشود و رشد کارخانههای صنعتی متناسب با منابع آبی زیرزمینی شهر نیست، دلمان به درد میآید. ما در کشوری زندگی میکنیم که خاک، اقلیم و فرهنگمان خیلی برایمان اهمیت دارد و نباید بحران آب این پیشبینی جهانی را که در ۲۰ سال آینده ۷۰ درصد کشور از بیآبی خالی از سکنه میشود، محقق کند.
۳ سال برای برف یزد صبر کردیم!
درایساتیس بهدلیل ظهور عناصر مدرن شهری دربافت سنتی نیازمند بازسازی صحنههایی مانند دکور بازار وخانههای سنتی بودیم. در بخشهایی هم باید صبر میکردیم تا فصلهای مختلف برای نمایش آیینهای دینی وهمچنین فصل برف برسد؛چون دریزد برف کم میبارد و سه سال برای سکانس برف صبر کردیم.البته خداراشکرامسال برف خوبی دریزد بارید وامروز تمام این شهر سفیدپوش شده است.
منبع: جام جم آنلاین
کلیدواژه: برنامه های تلویزیونی دوبلاژ علیرضا دهقان ایساتیس
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت jamejamonline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «جام جم آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۸۹۰۶۳۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
صنعت نشر هند برای تولید کتابهای صوتی با هوش مصنوعی آماده میشود
هندوستان در این دوره از نمایشگاه به عنوان مهمان ویژه قرار است صنعت نشر خود را به ایرانیان معرفی کند. جریان نشر در هندوستان به دلیل وجود زبانهای بومی گوناگون از تنوع خاصی برخوردار است. هندوستان به دلیل پیشینه تاریخی و همچنین روابط فرهنگیاش با ایران محتوای بسیاری برای ارائه به ایرانیان دارد. اما این صنعت اکنون در حوزه تکنولوژی نیز در حال آزمودن ایدههایی است که میتواند برای ایرانیان کارآیی داشته باشد. متنی که در ادامه میخوانید، با ترجمه و تالیف مارال توکلی یکی از این ایدهها را معرفی میکند:
صنعت نشر هند امکانات تولید کتابهای صوتی هوش مصنوعی را بررسی میکند، ناشران آماده حضور در این عرصه هستند، اما صداپیشگان و خوانندگان تردید دارند.
مدیسون مردی را توصیف میکند که به یک منظره زیبا نگاه میکند. صدای آهسته و بافتدار مدیسون هنگام توصیف آن منظره دلفریب بالا و پایین میشود. او کمی مکث میکند تا کمی تعلیق ایجاد شود، سپس وارد نقطه اوج میشود.
مدیسون یک انسان نیست، بلکه یک «راوی دیجیتال» است که Apple Books بهطور خاص برای ژانرهای داستانی و عاشقانه ایجاد کرده است. برخی دیگر از راویان دیجیتالی موجود در این فهرست عبارتند از «جکسون» معمولی و دوستانه، «هلنا» سخت و ترسناک و «میچل» خشک اما استادانه.
اپل بوکز در وبسایتش، راویهای دیجیتالی خود را به عنوان راهی برای کمک به نویسندگان مستقل و نویسندگانی که آثارشان توسط ناشران کوچکتر منتشر شده، پیشنهاد میکند، چرا که با موانعی مانند سردرگمی فنی و هزینههای بالا مواجه نمیشوند.
وقتی این خبر در جامعه صداپیشگی پخش شد، واکنشهای منفی بسیاری را برانگیخت، حتی زمانی که اپل بوکز به خوانندگان اطمینان داد که «به رشد فهرست کتابهای صوتی با روایت انسان ادامه خواهد داد.»
به نظر میرسد «راوی هوش مصنوعی» موضوعی مرتبط با ایالات متحده آمریکا یا اروپا محور بهنظر برسد، اما کتابهای دیجیتال یا روایت شده با هوش مصنوعی ممکن است از لپتاپها و تلفنهای هوشمند هندیها دور نباشند.
آنانت پادمانابهان؛ مدیرعامل «هارپر کالینز» هند، گفته است که آنها درحال حاضر درحال «نمونهگیری» از راویان هوش مصنوعی برای کتابهای صوتی هستند، اما هنوز صدایی که دوست داشته باشند پیدا نکردهاند. او معتقد است که هوش مصنوعی میتواند به تولید کتابهای صوتی بیشتر و صرفهجویی در زمان کمک کند.
پادمانابهان گفت: «میتوانم به شما بگویم، شما تفاوت خوانش توسط هوش مصنوعی و انسان را نمیدانید.» «این جایی است که به آن میرسد تا زمانی به شما بگویم که این توسط هوش مصنوعی روایت شده است» (یا) «این روایت انسان است»، فکر نمیکنم متوجه شوید. در روایتهای غیرداستانی و جاهای دیگر، فکر نمیکنم مهم باشد. فکر میکنم در داستانها مهم است که روایت کجا مکث میکند، جایی که راوی چیزهای بیشتری را به ارمغان میآورد.»
وی افزود که راویهای هوش مصنوعی انتشار سریعتر کتابهای ترجمه شده را نیز امکانپذیر میکنند.
نویسندگان چه فکری میکنند؟
خوانندگان و نویسندگان نگران پیامدهای اجتماعی جریان اصلی کتابهای روایت شده توسط هوش مصنوعی هستند و صداپیشگان فرصتهای شغلی را از دست میدهند. متخصصان همچنین میترسند که کتابهای صوتی که قبلا توسط آنها روایت شده است، بدون رضایت آنها برای آموزش ابزارهای هوش مصنوعی که میتواند جایگزین آنها شود، استفاده شود.
با درنظر گرفتن این موضوع، آیا خوانندگان و نویسندگان هندی از کتابهای روایت شده توسط هوش مصنوعی حمایت میکنند؟
میمی موندال، نویسنده هندی داستانهای علمی تخیلی و فانتزی، گفت که از مفهوم کتابهای روایت شده با هوش مصنوعی و شکل آینده علمی-تخیلی اطراف او «بسیار هیجان زده» است. با این حال، او اعتراف کرد که اگر جایگزین انسانی وجود داشته باشد، چنین کتابهایی را توصیه یا خریداری نمیکند.
ازنظر فنی این تقصیر هوش مصنوعی نیست. فقط این است که ما آن را به چنین دنیای نابرابری میآوریم و آن را به وسیله دیگری برای ظلم تبدیل میکنیم.
رش سوزان، نویسنده و ویراستار، که کتابها را در وبلاگ The Book Satchel مرور میکند، گفت که به کتابهای صوتی زیادی گوش میدهد، اما راویهای هوش مصنوعی/دیجیتال را «رباتیک و بی جان» میداند. او همچنین گفت که با بازبینی کتابهایی که توسط راویهای دیجیتال خوانده میشود، موافقت نمیکند.
خانم سوزان در بیانهای ایمیلی گفت: «من راوی دیجیتالی را به اندازه کافی خوب نمیدانم که با صداپیشگانی که میتوانند جزئیات احساسات را از طریق آهنگ و سبک خواندن خود برانگیزند رقابت کنند. بنابراین، نظر کلی من درمورد کتاب تغییر میکند. امیدوارم روی این تمرکز کنیم که فناوری جدید چگونه میتواند به ما در انجام سریعتر و آسانتر کمک کند، و به دنبال راههایی نباشیم که در آن کار انسان کم ارزش شده و قابل تعویض باشد.»
از منظر یک منتقد، خانم سوزان نگران بود که راوی دیجیتال عاملی است که میتواند بر موفقیت یا عدم موفقیت یک کتاب تأثیر بگذارد.
او هشدار داد: «یک کتاب خوب میتواند به یک کتاب صوتی متوسط در دست یک راوی بد تبدیل شود.»
خانم موندال همچنین به طنز جایگزینی هوش مصنوعی با نیروی انسانی اشاره کرد و گفت که حتی با ارزانتر شدن فرآیندهای تولید و ارزان شدن کتابها، مردم شغل خود را از دست میدهند.
وی اشاره کرد: «من میتوانم ببینم مطبوعات کوچک و نویسندگان به حاشیه رانده شده چگونه میتوانند از نیروی کار هوش مصنوعی سود ببرند، و من از آنها به خاطر استفاده از این فرصت کینهای ندارم. ما نباید انتظار داشته باشیم که عدالت اجتماعی بر دوش ضعیفترین اعضای جامعه ما بیاید. این نویسندگانی مانند من هستند که میتوانند درمورد این موضوع موضع بگیرند و حرفه خود را از دست ندهند.»